سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
ألا إنّ نصرالله قریب
چهارشنبه 94 دی 9 :: 12:43 صبح ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم

ترجمه 5 حدیث از اصول کافی در باب خالی نماندن زمین از حجت

احادیث توسط 5 دانشجو ترجمه شده اند.

مهوش

اسحاق بن عمار میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود:   

به راستی زمین تهی نماند، جز اینکه باید در او امامی باشد، برای آنکه اگر مؤمنان چیزی افزودند[ به احکام خدا ] آنها را به حق برگرداند و اگر چیزی کاستند برای آنها تکمیل کند و رفع نقصان نماید. اصول کافی،ج2،ص51




ESHAGH EBNE AMMAR says: I heard from Emam SADEGH(Peace be upon him)that would say

Truly the earth won, t be empty unless there should be an Emam in it. Because if the believers ( pious men) added something ]to GOD,S commandments [ he turns them to the right and if they subtracted something from it, he completes them and removes the deficiency 

راحیل

حسین بن ابی العلا گوید:به امام صادق (ع) گفتم:زمین تواند باشد وامام در آن نباشد؟فرمود :نه.گفتم دو امام در یک زمان باشند؟فرمود:نه.جز آنکه یکی از آنها خاموش باشد وبه کاری دست نزند. اصول کافی،ج2،ص51                                                                                                                                    

the chapter about what the earth won"t to stay with out any argume     

      HOSSEIN ibn ABILALA said:i told to imam SADEQ(PBUH    

            THE EARTH can be and and there isn"t any IMAM in that?he said :no.i told him :do 2 IMAM can being in the same time? he said:no.exepting one of them be be quiet and dos"n"t work.

خادم

عبدلله بن سلیمان عامری از امام صادق نقل کرده است: زمین همیشه نپاید جز آنکه برای خدا در آن حجتی باید که حلال و حرام را بفهماند و مردم را به راه خدا بخواند.

اصول کافی،ج2،ص51


Earth will not be stable unless there is a proof of Allah who recognizes lawful and unlawful to people and calls them to path (manner) of Allah


فهیمه

یکی از دو امام باقر یا صادق (ع)فرمود:به راستی خدا زمین را بی عالم نگذارد و اگر جز این باشد حق از باطل شناخته نشود.اصول کافی،ج2،ص53

One of the Emams Bagher or sadegh(peace be on him )said:Indeed,The God would never leave the land without scholar,if not right and wrong wouldnt be distinguished



نعیمه

امام باقر (ع) فرمود : اگر به فرض محال امام یک ساعت از زمین برداشته شود،[زمین] بر اهل خود موج بردارد(بالا و پایین شود) چنانچه دریا با اهل خود موج بردارد. اصول کافی،ج2،ص55

If the possibility of imam an hour of earth to be removed people up and down as see wave






موضوع مطلب :


سه شنبه 94 مهر 7 :: 2:9 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم



آدم می ماند از این همه غیرت و همیت و شرافت و هم نوع دوستی دولت تحقیر و نا امیدی

آخر شما چقدر قدر نشناسید مردم. هیچ خجالت هم نمی کشید چه انتظارات زیادی دارید آخر مگر کار دولت است که پیگیر کار حجاج شما باشد. مگر این کار رییس جمهور و وزیر امور خارجه است. شما عده ای کینه توز و غیر سیاسی هستید اگر یک لحظه تصور کنید باید آقایان روحانی و ظریف می رفتند دنبال این کار نه باید وزیر نالایق ارشاد و وزیر بهداشت دنبال کار مفقودین و مجروحین و شهدا می بودند.

هر کس هرچه می خواهد بگوید حالا هی آقای اوحدی بگوید عمق فاجعه بیش از اینهاست .هی کتمان کنند سعودی ها که کار دار ما آنجا رفته . به خدا اگه یه لحظه فکر کنید رسیدگی به این امور کار وزیر امورخارجه باشد...




موضوع مطلب :


جمعه 94 مهر 3 :: 8:57 عصر ::  نویسنده : خادم

www.mirmalas.com609 × 416Search by image

مردان غیور قصه ها برگردید

یک بار دگر به شهر ما برگردید

آن روز به خاطر خدا می رفتید

امروز به خاطر خدا برگردید

 

t1l21.blogfa.com519 × 720Search by image




موضوع مطلب :


جمعه 94 مهر 3 :: 8:2 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلامی چو بوی خوش آشنایی 

بر آن مردم دیده روشنایی

 

 

سلام مولا و سرور من

ببخشید آقا جان که گفتم من. نابلدیم را در سخن گفتن عفو  بفرمایید.

مولا جان روزهای غم باری را سپری می کنیم. به محضرتان تسلیت می گویم جنایت خائنین الحرمین را.

آقا جان از دشمن وهابی انتظاری بیش از این نمی رود مانده ام از خاندان ه-ر که چگونه قلب مجروح و داغدار خانوادهای مظلوم را نادیده گرفتند و از آل سعود دفاع کردند و متعجب تر از آنها که به دنبال توجیه این گفته ها هستند به بهانه جلو نیفتادن از ولی. حالا در برابر این خانواده هم باید تقوای سیاسی داشته باشیم!!!

آقا جان دیگر نمی دانم چه درست و چه نادرست 

هدایتم کنید




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 بهمن 15 :: 7:57 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

برادر اردنیم! از دیدن و شنیدن آنچه برایت رخ داد چنان قلبم به درد آمد که تنها گریستن اندکی تسکینم داد. برادر مظلومم نمی‌دانم به کدام آیین هستی، تنها می‌دانم  قلب رسول الله به درد آمده است. برادر مظلومم تو هم می‌دانی که نبی ما نبی رحمت است و می‌دانی چقدر دردناک است که با نام او جنایت می‌کنند. برادر اردنیم خدا هلاک کند آنهایی را که امثال داعش را به وجود آوردند و خدا لعنت کند آنهایی را که در لباس اسلام با اسلام مبارزه می‌کنند. خدا با یزید هم‌نشیناشان کند؛ اگرچه داعیه اسلام داشته باشند. 

برادر مظلومم، برادر شهیدم! با خود می‌اندیشم  لحظاتی که آتش به تو نزدیک می‌شد چه زجری کشیدی و لحظات بعد از آن...

برادم تو را به اسم اسلام به آتش می‌کشند و در کشور من نام پیامبر را از روی بیمارستان برمی‌دارند و منطقه آزاد قشم می‌گذارند و به زن ملعون مجوز خوانندگی می‌دهند. من از تو عذر می‌خواهم...

برادر عزیزم نمی‌دانم به کدام آیین هستی؛ تنها با خود می‌اندیشم شاید درآن لحظات مادر ما را دیده باشی. راستش را بخواهی نفرین شده‌های تاریخ، به اسم اسلام مادر ما را در پشت در به آتش...




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 بهمن 12 :: 6:9 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همیشه در طول تاریخ دشمن تا توانسته دشمنی کرده و از هیچ کاری برای تخریب اسلام دریغ نکرده است؛ اما لذت دنیا رو هم برده.در این میان احمق‌هایی هم بوده‌اند که خسران دنیا و آخرت نصیبشان بوده. احمق‌هایی مثل علی جنتی. مردک نادان تو که دنیا و آخرتت رو نابود کرده‌ای. دست‌کم مثل باقی هم قطارهات برو اون‌ ور دنبال عیش و نوشت و لذت دنیا. برای چی موندی اینجا که نتونی .... زیادی هم بکنی. اگر فکر کردی ما مردیم که نادانی مثل تو به حرام علنی مجوز بده کور خوندی. وای به حال ساکتین 

 




موضوع مطلب :


جمعه 93 آذر 7 :: 8:59 عصر ::  نویسنده : خادم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه عمر برندارم سر ازاین خمار مستی

 

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 

 

 

 

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 93 اردیبهشت 3 :: 5:12 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر با شما درد دل می‌کنم.

گاهی دیوانه می‌شوم،آن‌قدر که اگر بغضم نمی‌ترکید سرم را محکم می‌کوبیدم به دیوار.این بیت حافظ از ذهنم می‌گذرد که:

واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مدتی بود که مدام می‌گفتند مردم ! حواستون باشه یارانه نگیرید. آخر می‌خواهیم دارو رو ارزون کنیم، فلان کنیم، بهمان کنیم.همان روزهایی که اتفاقا به میلاد شما نزدیک بود؛ اما مادر جان کسی از شما نگفت در آن روزها. آخر یارانه نگرفتن مردم مهمتر از ولی نعمت و صاحبشان بود. مهمتر از مادر بود. مهمتر از زهرای مرضیه بود. حالا هم که به اسم شما نعوذ بالله و به اذن مردان دولتیشان در کاخ مجلس رقص و شو لباس و جواهرات به پا می‌کنند. بعد هم آقای جهانگیری خودش را می‌زند به آن راه که اولا ما قضیه جشن را از عیال پرسیدیم و دوما ایشان هم گفتند از این خبرها نبوده( به روباه گفتند شاهدت کیه؟ گفت دمم) . دیگر چقدر باید به شعور این مردم توهین شود؟؟؟؟ می‌شود چنین جشنی بدون اطلاع دولتمردان برگزار شده باشد. مگر کاخ سعدآباد خانه خاله است یا نکند ملک خصوصی شده و ما خبر نداریم. یا خانم روحانی این همه درآمد پدری دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستی جناب جهانگیری دم خروس رو چه می‌کنی؟؟؟ اگر این‌طور است که شما می‌گویید چرا هیچ فیلم و عکسی از این مجلس وجود ندارد؟؟؟؟؟/ چرا خبرنگاران اجازه ورود نداشته‌اند؟؟؟؟؟

یا زهراسلام الله علیها! اسلام آمریکایی دامنگیرمان شده. مادرجان کاری کن




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 فروردین 31 :: 7:32 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی‌دانم از کجا شروع کنم! یارانه بارانمان کردند این روزها. پیوسته گفتند یارانه نگرید تا فلان شود و یارانه نگیرید تا بهمان شود. بازیگران مختلف و فلان و بهمان گفتند ملت ببینید ما یارانه نمی‌گیریم شما هم نگیرید...

 

اما حتی امروز که روز شماست کسی چندان از شما نگفت. کسی نگفت هرچه داریم از شماست. نمی‌دانم مادر جان قربان شما بشوم، دورتان بگردم.کسی از حیای شما نگفت.کسی از مهربانیتان نگفت. من به اندازه عقل ناقصم مهربانی شما را می شناسم. می‌دانم حل تمام مشکلاتمان اگرچه اقتصادی به یک نگاه شما بستگی دارد.ببخش مادر جان که این همه از یارانه گفتیم و از زهرا سلام الله علیها نگفتیم. اگر تنها به اندازه همین یک هفته از شما می‌گفتند... 

800 × 600 - 102k - jpg




موضوع مطلب :


چهارشنبه 92 آبان 15 :: 9:28 عصر ::  نویسنده : خادم

بسم الله الرحمن الرحیم

آنان  که خاک را به نظر کیمیا  کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

نماز می‌خواندم و روزه می‌گرفتم و هیأت می‌رفتم. اشک هم می‌ریختم. می‌رفتم و می‌آمدم و مسلمانی می‌کردم. شما را هم دوست داشتم. خب امامم بودید دیگر، اما من را چه به عاشقی. من را چه به استشمام بوی محرم. یکباره آمدید آفا؛ یکباره. نه در مسجد و نه پای منبر. نه هیأتی بود و نه دسته‌ای و عزایی. سر کلاس دانشگاه بود آقا. یادتان هست؟

یادم نمی‌آید استاد چه گفت؛ تنها می‌دانم  آمدی و قلبم را درخشان کردی. تازه می‌فهمیدمت سرورم. عاشقی را در وجودم نهادی وگرنه مرا چه به عاشقی شما. نگاهت را که به قلب آشفته و تیره‌ام افکندی تازه زنده شدم؛ دستم را گرفتی و آرام آرام مسلمانیم آموختی؛ وگرنه مرا چه به مسلمانی. یادم دادی اشک ریختن را؛ راه رفتنم آموختی. حالا که تازه راه افتاده‌ام رهایم می‌کنی؟ زمین خوردنم را می‌پسندی آقا ؟می‌پسندی؟ دستم را رها می‌کنی آقا؟ شما را به خدا من که جز شما کسی را ندارم قطب عالمین. دستم را رها کنید زمین می‌خورم؛ گم می‌شوم؛ زیر دست و له می‌شوم آقا. . .

 

44.jpg




موضوع مطلب :



درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 96424